گروه مشاوران کسب و کار کارفرمانیوز
کارفرمانیوز
شعرهاي شاپور احمدي
**انجمن مجله اتاقک**
مجتبی علیمی- تـــرانه
چرند و پرند
کافه ترانه
زنانه نويسي
کتاب کتیبه
ارسال ایمیل به مجله
علی قزل سوفلو
عضویت انجمن
شعرخانه
دانلود موزیک
فرح منصوری - ترانه سُرا
احمد شاملو
زندگینامه ها
ثبت دامنه
صفحات دیگر مجله
تبادل
لینک هوشمند
سایتهای دارای موضوع مرتبط با مجله برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
مجله الکترونیکی اتاقک
و آدرس
otaghack-site.tk
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
1. در روزهای اخیر که آخرین آلبوم محسن چاووشی به نام «پرچم سفید» وارد بازار شده است، با دوستان اهل فن زیاد در موردش صحبت کردیم. آلبوم جدید چاووشی مانند دیگر کارهایش هم مخالفان سرسختی دارد و هم موافقان پروپا قرص. جدای از کسانی که تعصبی در مورد خواننده محبوبشان حرف میزنند یا صرف علاقه نداشتن به خواننده آن را میکوبند، استدلالهای جالبی برای خوب یا بد بودن آلبوم در این روزها شنیده میشود. نقد و نظرهایی کهگاه به کلیت موسیقی روز کشور برمیگردد وگاه در مورد شخص محسن چاووشی و آلبوم «پرچم سفید» مطرح میشوند. اتفاقا محسن چاووشی از این نظر خواننده پویایی است. طیف گستردهای از مردم کارهای او را گوش میکنند و نظرات دقیقی هم در مورد جزییات آثارش میدهند. اگر سری به وبلاگها و سایتهای موسیقی بزنید میبینید که هوادار و غیر هوادار چگونه در مورد جزء به جزء آلبوم چاووشی نظر دادهاند و آن را شکافتهاند. این حساسیت در بین مخاطبان شاید بهترین ابزاری باشد که خواننده و هنرمند را وادار به پویا بودن و تغییر روز به روز بکند. هرچند این تغییرات لزوما همیشه مثبت نیست!
۲. ترانه مشکل عمومی موسیقی پاپ ماست. تنها خلاصه به آثار محسن چاووشی نمیشود. البته یک حقیقت تلخ هم وجود دارد. هیچگاه برای ترانه استاندارد خوبی وجود ندارد. تمام کسانی که ترانه را نقد و بررسی میکنند هیچگاه به استاندارد خاصی در ترانه اشاره نمیکنند. با این وجود همه چیز نسبی است. هر چند در این نسبیت ما رو به تعالی سیر نمیکنیم، اما حداقل دست منتقد برای مقایسه باز است. آثار محسن چاووشی از دیدگاه ترانه سرایی همیشه روی یک خط سینوسی قرار داشته که اوج و فرودهای با اختلافی دارند. این اتفاق یک دلیل عمده میتواند داشته باشد. اینکه خود چاووشی هم در یک خط مستقیم حرکت نمیکند. او مدام تغییر سبک میدهد و در گستره پهنی از موسیقی پاپ و راک در حال رفت و آمد است. خوانندهای که آلبومهای اول او مانند خودکشی و متاسفم، فضایی کاملا تلخ و سیاه دارد، در آلبومهای اخیر خود به آهنگهای بندری و شش و هشتی میرسد که همه را به تعجب وا میدارد. این تغییر سبک طبیعتا در ترانههای او هم تاثیر زیادی دارد. خیلی طبیعی است که برای یک ترانه بندری و شاد نمیتواند شعری تلخ و سیاه استفاده کنید، و برعکس. شاید از نظر هنرمند این تغییر رویه نقد درستی نباشد، اما درست جایی به مشکل برمیخوریم که خواننده با یک تغییر ژانر، ذهنیت مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد. جدای از ویژگیهای فنی موسیقی و اینکه آیا محسن چاووشی توانایی اجرای این گستره را دارد یا نه، این آشفته کار کردن باعث آشفتگی ذهن مخاطب هم میشود. نخی که حرفهای پاراگراف بالا را به هم وصل میکند، ترانه است. ترانه بار اصلی این آشفتگی را به دوش میکشد. ۳. تنظیم همیشه یکی از ویژگیهای آلبومهای چاووشی بوده. تنظیم حتی سهم بیشتری از فرآیند تولید یک آهنگ را نسبت به آهنگسازی دارد. تنظیم خوب میتواند ضعفهای دیگر آهنگ مانند ترانه یا آهنگسازی را بپوشاند. مخصوصا در سبکهای پاپ و راک که دست تنظیم کننده باز است و با طیف گستردهای از سازهای کلاسیک و الکترونیک مواجه است. در اینگونه موارد تنظیم خوب و متفاوت انجام دادن کاری بسیار دشوار و حساسی است. اگر نگاهی به سیر کارهای چاووشی کنید میبینید که سبک کاری او بسیار وابسته به تنظیمکنندههایی بوده که در این مدت با او همکاری میکردند. محمدرضا آهاری تنظیم آلبوم یه شاخه نیلوفر را بر عهده داشت. آلبومی که همچنان به عقیده نویسنده بهترین آلبوم چاووشی در بین آلبومهای رسمی اوست. یکی از ویژگیهای «یه شاخه نیلوفر» تنظیم خوب آن است. تنظیمی که با شناسنامه حرفهای چاووشی که پیش از انتشار اولین آلبوم رسمیاش او را با آن میشناختند. پیوستن شهاب اکبری به محسن چاووشی برای تنظیم آهنگها همراه بود با تغییر سبک آهسته و آرامی از او که در آلبومهای بعدی به خوبی مشهود بودند. این سیر تغییرات ادامه داشت تا آنجا که در «پرچم سفید» شما با تنظیمی کاملا متفاوت از این خواننده روبرو هستید. تنظیمی که بیشتر بر اساس سازهای الکترونیک و به خصوص گیتار الکتریک طراحی شده است. در کمتر آلبوم داخلی میتوانید پیدا کنید که به این میزان از گیتار الکتریک به عنوان ساز سولو در تنظیم استفاده شود. در عوض در «یه شاخه نیلوفر» تنظیم کننده از ویولن به عنوان یکی از سازهای اصلی استفاده کرده که ردی از آن در «پرچم سفید» نمیبینید. ۴. زمانی که تک آهنگ «دلتنگ» منتشر شد، خیلیها این تصور را داشتند که چاووشی به گذشته خود رجوع کرده. «دلتنگ» در عین حال که نشانههای زیادی از نوآوری همراه خود داشت، بازگشتی هم بود به دوران رو به اوج چاوشی در آلبوم «یه شاخه نیلوفر» و قبل از آن. اما آلبوم جدید این را نشان نمیداد. دلتنگ احتمالا یک تک آهنگ جدا افتاده از «پرچم سفید» است که به علت ناهمگون بودن، از آلبوم بیرون گذاشته شده است. چرا که شما در پرچم سفید با آهنگهایی مانند «مردم آزار»، «جوابم نکن» و... سافتراکهای فانتزی از لحاظ ساختار مواجه هستند که ترانههایی سیاه و خاکستری از جنس کارهای قبلی چاوشی در آنها گنجانده شده است. یک پارادوکس غیرمنطقی که در تغییر مسیر چاوشی به وجود آمده است. ۵. با دو نگاه میشود در مورد آلبوم چاوشی به جمع بندی رسید. اول اینکه این آلبوم را جدای از سوابق خواننده و گروهش و به صورت تکی نگاه کنیم. در این نگاه نباید نگاهی به گذشته داشته باشید و فرض کنید که این تنها آلبوم چاوشی است که به بازار ارائه شده. در این صورت آلبوم نقاط ضعف و قوت زیادی دارد که در بالا به بعضی از آنها اشاره شد. نقاط ضعف و قوتی که میتواند یک برآیند قابل قبولی داشته باشد. اما فقط قابل قبول. نه عالی و نه خوب. قطعا چاوشی با این آلبوم به تنهایی نمیتوانست سوپر استار شود. چاوشی در این آلبوم یک خواننده کاملا معمولی است. خوانندهای که تلاشهای قابل ستایشی برای نوآوری و حرکت پویا در موسیقی پاپ انجام داده، اما نتیجه چندان چشمگیری ندارد. نگاه دوم این است که آلبوم را در ادامه سیر کارهای چاوشی ببینید. بعد از آلبومهایی مانند «یه شاخه نیلوفر» یا آلبومهای ماقبل آنکه به صورت غیر رسمی منتشر شدند. در ادامه موسیقی فیلم سنتوری که میتوان به عنوان شاهکار چاوشی در سالهای گذشته از آن اسم برد. حتی در ادامه «ژاکت» و «حریص» که بهترین آلبومهای چاوشی نبودند ولی سطح قابل قبولی داشتند. در این نگاه بدون شک «پرچم سفید» ضعیفترین کاری است که چاوشی تا به حال ارائه داده است.
|
|
نظرات شما عزیزان: